همراه با یک دیوانه (مجموعه داستان) مجید دانش آراسته

انگار هندوانه آدم بود که با او حرف می­زد. یک­بار غافلگیرش کردم و گفتم: حسن جان، تو حالت خوبه. خندید و گفت:
چه­طور مگر.

وقتی گفت: اگر حالم خوب نبود که با دوست عزیزم هندوانه حرف نمی­زدم. دیگر یقین کردم که به سرش زده.

همراه با یک دیوانه

 

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *